به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ مصطفی ساجدی/// اساساً انتخاب درام بیوگرافی در سینما، امری سهل ممتنع است؛ اگرچه شاید در نگاه اول به این دلیل که در دل زندگی هرکدام از ما میتوان رگههایی از قوانین داستانگویی و نگارش فیلمنامه را مشاهده و پیرنگها را پیدا کرد، اینطور به نظر برسد این ظرفیت وجود دارد که زندگینامهها تبدیل به فیلمنامه شوند و اگر در این میان، صحبت از زندگی فردی مشهور هم در میان باشد، این ظرفیت با چاشنی جذابیت برای مخاطب همراه خواهد شد. اما ماجرا به همین راحتی نیست و حرکت کارگردان در طول ساخت یک اثر بیوگرافی، همچون حرکت بر لبه تیغ است و این همان بخش ممتنع کار است که باعث شده آثار بیوگرافی یا بسیار جذاب باشند، همچون «تاریکترین ساعات» و یا «در جستوجوی خوشبختی» و یا همچون «دبلیو» و «معاون» برچسب کسل کننده به آنها زده شود.
«هناس» ساخته حسین دارابی به دلیل پرداختن به زندگینامه شهید داریوش رضایینژاد و همسرش شهره پیرانی، از این قاعده مستثنی نیست. دارابی برای ساخت دومین اثر بلند خود، تصمیمی پر ریسک را گرفته، علاوه بر آنکه پرداختن به زندگینامه فردی که تجربه زندگی تا شهادتش در اذهان زنده مانده، کار را برای او سختتر هم کرده است.
اما ریسکی که دارابی در «هناس» کرد، چندان جواب نمیدهد و این اثر، توان تبدیل شدن به یک بیوگرافی ماندگار را ندارد. دارابی در «هناس» به سراغ بخشی از زندگی شهید رضایینژاد میرود که نمیتواند مخاطب را با خود همراه کند. دارابی دوربین روایتگر خود را در زندگی عاشقانه داریوش رضایینژاد و شهره پیرانی قرار میدهد و همسر شهید را به عنوان راوی ماجرا در نظر میگیرد.
ضربهای که این انتخاب به فیلم زده در دو بخش مشهود است: اول آنکه دارابی در ارائه این روایت ناتوان عمل کرده و نتوانسته از سطح رابطه فراتر رود و عمیقتر شود و دوم آنکه اتخاذ چنین تصمیمی برای روایت داستان و فیلمنامه، در خصوص شهیدی که به دست موساد ترور شده است، نه میتواند مخاطب را با خود درگیر کند و نه تصمیمی استراتژیک است. به بیان دیگر، اگر ما به سراغ زندگی شهید رضایینژاد رفتهایم تا بیوگرافی او را خلق کنیم، باید به این پرسش پاسخ دهیم که چرا همسرش تصمیمی شجاعانه میگیرد و اساسا چرا این شهید هستهای ترور شد؟ اما بعد از پایان فیلم، مخاطب پاسخ به این سوال را نمیتواند پیدا کند چون نه خبری از ارائه اطلاعات جدید است، نه کنش قهرمان داستان کامل میشود و شکل میگیرد و نه خبری از به تصویر کشیدن فعالیتهای شهید رضایینژاد؛ نتیجه این میشود که جز چند خط بیانیهخوانی چیزی دست مخاطب را نمیگیرد که این هم بهانه خوبی برای ترور نیست.
«هناس» را نمیتوان داستان زندگی شهید رضایینژاد دانست و این اثر بیشتر بیوگرافی عاشقانه شهره پیرانی است و همین موجب شده تا فیلم بر زندگی فردی بنا نهاده شود که مراحل مختلف زندگیاش، کشش چندانی برای ارائه روایت نداشته باشد و عملا سوژه تلف شود.
در کنار ضعف در انتخاب روایت، حرکتهای مداوم و نابجای دوربین، استفاده از موسیقی ناهمگون با لحظات فیلم، اسلوموشنهای بیمعنی و در نهایت عدم شباهت بازیگران به شخصیتهای واقعی داستان، موجب شده تا «هناس» در انتخاب روایت انتخابی نادرست، در ارائه روایت کم جان و در کارگردانی یک عقبگرد برای دارابی محسوب شود.